- دل پرور
- تربیت کننده باطن
معنی دل پرور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مربی عدالت، داد پرور
آنکه گل پرورش دهد، باغبان، گل پرورنده
آنکه گل را تربیت کند باغبان
مشوق ادب
پرورش یافته از دست
غمگین و رنجور
حامی و مروج دین
آنکه تن خویش را بپروراند و بیاساید تن آسا خوش گذران
پرورندۀ داد، عدل پرور، برای مثال کرد با دادپروران یاری / با ستمکارگان ستمکاری (نظامی۴ - ۵۹۱)
خوش گذران، تن آسا، تنبل
آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد
کسی که زیردست کس دیگر پرورش یافته باشد، آنکه تربیت شده و پرورش یافتۀ دست کسی باشد
دل افروز، آنکه یا آنچه دل را شاد و روشن کند
پرورش دهندۀ حیوانات اهلی مانند گاو و گوسفند
حامی و مروج دین، کسی که دین را ترویج و تقویت کند
کسی که اهل فضل را پرورش داده و گرامی بدارد، فاضل پرور
آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد
هنر پرور، دانا پرور کسی که اهل فضل را تربیت کند فضلا پرور
آنکه گله و رمه را پرورش دهد کسی که بتربیت اغنام و احشام پردازد
تربیت گل باغبانی
آنچه با گل آمیخته باشند: روغن گل پرورد
آنکه ادیبان و اهل ادب را دوست دارد و آنان را تشویق و ترغیب می کند، دوستدار دانش و فرهنگ
غمگینی اندوهگینی، خشمگینی غضبناکی
دلیر شجاع، جنگجوی غازی جمع دلاوران
کودن، بی ذوق، تیره دل
بسیار غمگین اندوهگین، خشمگین غضبناک